صفحات

۱۳۹۲-۱۱-۲۵

خوش بیاری ... بد بیاری!

خوش بیاری ... بد بیاری!

اگر از هفت میلیارد انسان آمار بگیریم که آیا شما خوشبختید یا بدبختید؟!
جواب می دهند بدبختیم!

چون ذهن ما بر اساس منافع ما طراحی شده و اصلاً به آن چیزهائی که خوش بیاری است اشاره نمی کنیم!
که مثلاً من امروز خوش آوردم ولی کافی است یک جائی یک گیری پیدا بشود فوراً ذهن ما روی آن قفل می کند و آخر نتیجه می گیرد که من بدشانسم و روی این مطلب قفل می کند!

پیروزیها را می گوئیم که خوب این می بایست می شد، طبیعی بود که پیروزی بیاید اما وقتی شکست می آید، برای ما غیر طبیعی است!

خوش بیاری طبیعی است، یعنی یک چیزی می خواهیم بخریم می رویم مغازه می بینیم دارد!
می گوئیم خوب این طبیعی است باید می بود!
ولی اگر برویم چند تا مغازه و یافت نشود، می گوئیم من عجب آدم بد شانسی هستم!

یعنی از نظر ذهن ما خوشی و خوش بیاری طبیعی است و حق مسلم ما است ولی اگر که دست یافتن مشکل باشد، ذهن ما روی بدشانسی قفل می کند!
لذا قفل، قفل، قفل می شود!

همان رسوب، رسوب، رسوب و آخر سر همه ما نتیجه می گیریم که ما برویم به سمت دریا، دریا خشک می شود!
در حالی که زندگی مجموعه ای است از خوش بیاری ها و بدبیاری ها!
و کسی بدشانس و خوش شانس، نحص و غیر نحص نیست!

در جهان هستی هیچ ذره ای نحص و غیر نحص نداریم!
نحصی ای در هستی تعریف نشده!

و خلاصه این تفکر که در این روز چیزی نخریم این معامله را در این روز نکنیم که این روزها نحص است، وجود ندارد!

این چیزی است که در جهان درون ما می گذرد!

دوره 5
استاد محمد علی طاهری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر