صفحات

۱۳۹۲-۱۱-۱۸

مشکلی که جدیدا برخورد کردم این است که در هر

سؤال:
مشکلی که جدیدا برخورد کردم این است که در هر مجلسی نمی توانم آرام و قرار داشته باشم و در محل کار وقتی صحبت می کنند احساس سنگینی زیادی می کن، حرفهایی که یک زمانی زدنش برای خودم خیلی عادی بود، همین حرفها الان که مطرح می شود احساس می کنم انرژی منفی زیادی به سمتم می آید از طرفی هم باید تعادلی برقرار کرد چون ما در قبال کار و خانواده مسئولیت داریم

پاسخ:
یکی از تجاربی که پشت سر می گذاریم این تجارب به عنوان درس های عملی و یا نامحسوس است،
بعضی چیزها نامحسوس است مثل ترمز دستی، حس حضور و ...

اینها درسهای نامحسوس است یکی از این مسائل مسئله بیداری است مثلا شنیدید که می گویند وجدان بیدار
یک موقع ما می گوییم:
« ویل لکل همزه لمزه » و از بدیهای غیبت صحبت می کنیم !

می توانیم استدلال کنیم که غیت بد و زشت است ولی درکش نمی کنیم !

اما این حلقه های رحمانیت به ما کمک می کند یک جایی ما درکش کنیم لذا این حالت معمولا دائمی نیست
در جایی قرار می گیریم می بینیم که 2 نفر دارند غیبت می کنند شما یک دفعه می بینید که وای چه تشعشع منفی وحشتناکی است !

یا در قالب شرک و یا من دون الله !

اینها ما را به ادراکات نزدیک می کند ممکن است در قالب حلال و حرام و ...
ما را آگاه بکنند و ممکن است که وجدان بیدار روی مسئله حلال و حرام بیاید

در این زمینه ممکن است دوستان تجاربی را بدست آورده باشند !

مثلا من خودم دوره ای را گذراندم به این شکل بود که کوچکترین مسئله آشکار می شد. یادم می آید که می خواستم به جنوب کشور بروم کاری انجام بدهم در رامهرمز، خیابان ولیعصر را رفتم سمت زعفرانیه ماشین من رنو بود، یک خانمی آمد زد به ماشین من و خسارتی به بار آورد. دیدم فرصت برای تعمیر ماشین نیست و همانطوری عازم شدم. رسیدم اهواز و با یکی از اقوام رفتیم ماشین را دادیم تعمیر کردند گفتیم چقدر باید بپردازیم پولش را گفت و ما پرداختیم و رفتیم به محضی که رفتیم به رامهـرمز رسیدم یک احساسی مرتب به من می گفت که این اشتباه کرده و کم گرفته. من کارم را آنجا انجام دادم برگشتم دوباره به اتفاق همان فامیلم رفتیم پیش همان مکانیک. گفتم آقا دوباره حساب کنید گفت فکر کردی گران از شما گرفتم؟ گفتم نه شما حساب کن حساب کرد و رقم قابل توجهی را اشتباه کرده بود. تا گفت اشتباه کردم پولش را گذاشتم جلوش پرسید قیمت ها را می دانستی؟ گفتم نه.

در یک برهه ای می تواند اینقدر سنسورهای ما حساس بشود !
این درس است قرار نیست ادامه پیدا کند !
چون اگر ادامه پیدا می کرد دیگر همه چیز رو به راه بود !

با همچین سنسـور قدرتمندی همه چیز تشخیص داده می شود !

در برهه ای از زمان به همه ما این درس را می دهند تا تجربه کنیم !

دوره 4 - استاد طاهری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر