۱۳۹۲-۱۰-۱۲

هفت هزار سالگان به لامكان و لازمان رسيده‌اند؟

سؤال:
هفت هزار سالگان به لامكان و لازمان رسيده‌اند؟

پاسخ:
«چون در گذري با هفت هزار سالگان سربه‌سري» از يك جايي به بعد، چون زمان و مكان نداره، تقدم و تأخّر هم نداريم، فرق نمي‌كند چه كسي كِي مرده باشد، زمان و مكان كه نيست، ديگر فرق نمي‌كند چه كسي كِي مرده است.

مثلاً اينجا توضيح داديم گفتيم كه ما از او جدا شديم، آمديم «انا لله و انا اليه راجعون» كنيم، درست است؟ بر ناظر اينجا چون زمان و مكان ندارد، اين ميلياردها سالِ حركت «انا لله و انا اليه راجعون» (بقره 165) چقدر زمان برده است؟ صفر ثانيه، لذا ما هنوز از اين طرفش نرفته، از اين طرفش ظاهر شديم. ما درست در لحظه‌ حركت اين طرف و آن طرفش بوديم. يا نبوديم؟ كدام‌مان تقدم و تأخر داشتيم؟ لذا «قل اعوذ برب ‌الناس ملك ‌الناس اله ‌الناس» (سوره ناس) و نه ما اول بوديم نه او اول بوده، نه ما جدا شديم و نه او جدا شده، نه ازلي هستيم ابدي هستيم. مفهوم تمام شدن از نظر ناظر بالا، اصلاً تمام شدن مفهوم ندارد. پايين و بالا مفهوم ندارد.

الان ما مي‌گوييم «اي خدا تو چرا ما را فرستادي اينجا» اينها اصلاً مفهوم ندارد، خدا كيه؟ مي‌بينيم اِ بالا هم خودمان هستيم، ناظر خودمانيم، اين خودمانيم، ... چون به علت اين ماجراي «قل اعوذ برب ‌الناس ملك ‌الناس اله ‌الناس» منتها همان كه خدمتتان عرض كردم، اين سلول مي‌گويد «من نمي‌دانم چرا هي يك فشاري مي‌آيد روي كله‌ام، فشار برداشته مي‌شود» نمي‌دانيم، ما الان اين پايين مي‌گوييم «اي خدا تو ما را فرستادي اين پايين براي چي؟ چه بلايي سر ما در آوردي؟!»

ولي اگر يك مطالبي را بدانيم، متوجه مي‌شويم كه اصلاً پايين و بالا مفهوم، به عبارتي، ندارد. كليتي است كه بايد كل را ديد، جزء را اگر بخواهيم ببينيم، جزء مشكل دارد. اين سلول كف پاي من يادتان نرود، اگر جزء را بخواهيم ببينيم، جزء سردرنمي‌آورد، يعني دچار سردرگمي مي‌شود يك ساعت ولي وقتي كل را نگاه مي‌كنيم، كل براي خودش حرف‌هايي دارد مسايلي دارد، يك ابعادي هست ما درك نمي‌كنيم، يكسري مسايل هست در باب حكمت، در باب عدالت اينها را كه تجربه كرديم آن وقت متوجه مي‌شويم. منتها

«حريم عشق پر آشوب و آفت است اي دل /ب يفتد آنكه در اين راه با شتاب رود»
(حافظ)

يعني خوب مسلّماً الان ما مي‌خواهيم سريع حكمت را بدانيم، عدالت را بدانيم، اين را بدانيم، آن را بدانيم، ... اينها هر كدامش يك مقوله‌ايست، خصوصاً كه ما بايد ادراكي جلو برويم، بحث ما كلامي نيست، ادراكي مي‌خواهيم برويم جلو، بايستي اجازه بدهيم سر جا، جابه‌جا همين‌طوري هر كدام را سر جاي خودش جمع‌بندي داشته باشيم.

دوره 2 - استاد طاهری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر