صفحات

۱۳۹۲-۱۰-۱۶

بحث عدالت الهی ... لیاقت داشتن !

مثلا دو تا تیم فوتبال دارند مسابقه می دهند.
چه چیز تعیین می کند که چه تیمی برنده بشود؟ لیاقت آنها،
در این لیاقت ایثار هست، دراین لیاقت کار جمعی کردن هست؛

اینکه می گوئیم لیاقت دارد: یعنی روحیه خود نمایی فردی ندارد و میخواهد تیم مطرح بشود. پس لیاقت تعریف پیدا می کند.

اگر از دریچه دید خدا بتوانیم نگاه کنیم عدالت او چه حکم می کند؟ اگر ما جای او بودیم هم همین نظر را داشتیم که لایق ترین باید برنده بشود، لایق ترین باید در کنکور قبول بشود، لایق ترین باید در مسابقه برنده بشود.

حالا خدا دارد از آن بالا نگاه میکند و ما می گوئیم خدایا تیم ما را برنده کن، او از آن بالا می گوید که این آدم هنوز معنای عدالت را نفهمیده و از من انتظار بی عدالتی دارد !

می خواهد بر لیاقت آن گروه برتری به دست بیاورد، فقط به بهانه این که من را صدا کرده بدون این که لیاقت داشته باشد. این را تعمیم بدهیم که بعضی جاها خواسته ما جنبه بی عدالتی دارد، بعضی جاها ما خدا را وسیله رسیدن به مقاصد خودمان کردیم که مسیر من را هموار کند، اگر مسیرم هموار بود که کاری با خدا نداشتم !

خدا می شود وسیله ای برای پوشاندن ضعف من !
این خدای ساختگی ماست و خدای واقعی نیست !

دوره 3 - استاد طاهری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر