صفحات

۱۳۹۲-۱۰-۱۸

چند تجربه از جابجایی هدف و وسیله !

پزشکی از ما کمک خواست و این آقا در حد وحشتناکی افسرده شده بود. علت افسردگی این بود که همسر ایشان درخواست جدایی داشته علیرغم اینکه بحث جدایی بحثی است که باید در بینشها وجود داشته باشد. هر کدام از این مسائل را هدف ببینیم تا زمانی که مشکلی برای ما پیش نیامده، اوضاع آرام است اما اگر خطری تهدید کند زندگی ما نابود میشود.

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند.

مثلا ما موردی داشتیم که خدمت را گذاشته بود پایه و اساس زندگی خود.
و در یکی از شهرستانها به ما گفتند یک نفر با این شرایط افسرده است و نیاز به کمک دارد و بسیار کار خیر میکند. ما رفتیم و دیدیم که بله همه این کارها را کرده. گفت من خدمت کردم، خدمت کردم، قدر ندانستند، قدر ندانستند !

خوب این آدم خدمت را هدف گرفته بود. اما خدمت در قبال چی؟
خدمت یعنی عبادت اما برای چی؟

خدمت را باید برای کمال بگذاریم نه برای تشکر مردم !!!

طبعا مردم که تشکر نمی کنند !!
ممکن است یک نفر ویا 5 نفر تشکر کنند اما 90 درصد زبان تشکر ندارند !

نردبان خلق، این ما و منی است
عاقبت زین نردبان افتادنی است
لاجرم هركس كه بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شكست

هر کس بخواهد بالای نردبان خلق برود بدبخت میشود !

خوب ببینید چه مسائل ظریف و دقیقی میتواند پیش بیاید.
ببینید ما چه قدر از اطرافیان خود گله مندیم.
ما خدمت کردیم و چون نمیدانستیم برای چه خدمت کرده ایم وموضوع خدمت شده هدف و الان جواب نمی گیریم و افسرده و مایوس و بیمار می شویم !

هر کدام از این وسیله ها را جای هدف بگیریم عاقبت ما شکست و ناکامی و سر خوردگی میشود.

در مسیر قله کمال خطر سقوط و انحراف وجود دارد !
به همین دلیل برای شناسایی راه از بیراهه باید از اصول این راه خبر داشت و از وجود معلمان آگاه بهره مند شد.

دوره 3 - استاد طاهری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر